Consequences of procrastination

عواقب اهمال کاری | دلایل اهمال کاری چیست | انواع اهمال کاری

عواقب اهمال کاری

با توجه به موقعیت های مختلف پیامدها و عواقب اهمالکاری می تواند بسیار متفاوت باشد. برخی از این پیامدها ممکن است مثبت و برخی دیگر منفی باشند. پیامدهای مثبت اهمالکاری باعث می شود تا هر بار که شما اهمالکاری می کنید، دفعه بعد رغبت بیشتری برای انجام مجدد اهمالکاری در رابطه با آن هدف و یا کار داشته باشید، چرا که اهمالکاری برای شما منفعتی داشته هست می کنند، و رسیدن به هدف و یا انجام کار را دشوارتر از حالت معمول کرده و به طورکلی حسی ناخوشایند منتقل می کنند و به نوعی برای شما نتیجه ای مثبت داشته است.

در همین حال، پیامدهای منفی به شکل خاصی اوضاع را بدتر از چیزی که که نکته جالب اینجاست که همین احساس منفی انجام دادن کارو یا رسیدن به هدف خودش باعث می شود تا دفعه بعدی بار هم احتمال اهمالکاری افزایش پیدا کند. برای مطالعه عواقب اهمال کاری میتوانید به این مقاله (+) مراجعه کنید.

 

دلایل اهمال کاری چیست؟

شکست در خودتنظیمی

 از جمله ریشه های اهمال کاری که مبتنی بر باورهای مربوط به زمان حال ماست، میتوان به ضعفمان در خودتنظیمی اشاره کرد. به تعریف روانشناسان، خودتنظیمی یعنی توانایی مهار کردن خود و گذشتن از لذتها و پاداش های آنی برای رسیدن به اهداف و منافع آینده. زمانی که ترجیح می دهیم تا به یک کافه برویم و از نوشیدن یک فنجان قهوه لذت ببریم در عوض آنکه در خانه بمانیم و برای امتحان سه روز بعد مطالعه کنیم، یک لذت آنی و زودگذر را به یک منفعت غایی و دیرپا ترجیح داده ایم.

در واقع اینجاست که یک (خواسته) را به یک (باید) اولویت داده ایم؛ خواستهای که می تواند هر زمانی انجام شود بر بایدی که باید در سریع ترین زمان ممکن و همین حالا رخ دهد. در این لحظه، ما در نظارت بر خویشتن و خودکنترلی شکست خورده ایم. نقص در خودتنظیمی بیشتر وابسته به شکست در تسلط بر خلق وخو و احساسات است تا شکست در مدیریت زمان، چرا که اهمال کاران غالباً بر تبعات زمانی اهمال کاری خود آگاهند، ولی نمی توانند بر تمایلات عاطفی و روانیشان غلبه کنند.

تلاش برای ایجاد برداشت مثبت

 انسان موجودیست اجتماعی و ما نیز به اقتضای ذات اجتماعی مان، همواره در تلاش برای برقراری ارتباطات اجتماعی با دیگران هستیم. از جمله ی این تلاش ها می توان به تمایل ایجاد یک برداشت مثبت از خود در ذهن دیگری اشاره کرد. تلاشی که گاهی ما را تا تظاهر و دورویی می کشاند.

یکی دیگر از تفکراتی که ما را به سمت اهمال کاری سوق می دهد آن است که ترجیح می دهیم دیگران فکر کنند که برای انجام یک فعالیت، کوشش لازم را انجام نمی دهیم تا اینکه باور داشته باشند که توانایی انجام آن کار را نداریم؛ در واقع حفظ کردن تصویرمان در ذهن دیگران را به تلاش کردن برای پیشرفت، برتری ما در این باور، از یک شکست که هنوز رخ نداده است، فرار می کنیم و ارزش خود را در گرو موفقیت حتمی میبینیم. هراسانیم از اینکه تلاش هایمان به سرانجام نرسد و مورد قضاوت دیگران واقع شویم و برداشت ذهنی آنها از ما مخدوش شود. می دهیم.

افراط در برنامه ریزی

از موانع دیگری که بین ما و انجام وظایفمان قرار دارد و احتمال اهمال کاری را افزایش می دهد، برنامه ریزی بیش از حد معقول است. تعریف دقیق وظایف در زمانهایی معین و غیرقابل تغییر، برنامه ای را به وجود می آورد که انعطاف بسیار کمی دارد و نمی توانیم آنرا براساس شرایط و انرژیمان یا اتفاقات غیرمنتظره، تغییر دهیم. یا ممکن است برنامه ریزی به گونه ای انجام شود که فراتر از حد توانایی ما باشد. در هر دو صورت، در عمل کردن به برنامه مان ناکام می مانیم و این خود، احتمال اهمال کاری را افزایش می دهد؛ فرار از انجام برنامه سخت و متحجری که فراتر از تواناییمان است و احتمالاً منجر به شکست می شود.

تفکر خلاف واقع رو به پایین

تفکر خلاف واقع از دیگر سوگیریهای منجر به اهمال کاری است. اهمال کاران گاهی از طریق تفکر خلاف واقع رو به پایین خود را تسکین می دهند. در تعریف این نوع از تفکر از دیگر سوگیریهای منجر به از طریق تفکر خلاف واقع رو به پایین خود را تسکین می دهند. در تعریف این نوع از تفکر باید گفت زمانی رخ می دهد که فرد به آنچه که رخداده است راضی می شود و معتقد است ممکن بود بدتر از آن اتفاق بیافتد. در اینجا، مایی که درگیر این تفکر هستیم، باور داریم که اتفاقات رخداده، غیرقابل کنترل و اجتناب هستند و ما در مقابل آنها کاری از دستمان ساخته نیست.

در واقع تسلیم شرایط میشویم و تلاشمان را بسیار بیشتر از ارزش واقعی اش برآورد می کنیم. برای مثال زمانی که به بهانه مختلف یا پارتی بازی ها درباره قبولی در دانشگاه، از درس خواندن برای کنکور امتناع می ورزیم یا تلاش کمی می کنیم و از رسیدن به جایگاههای بالا، ناامیدیم. عملا اهمال کاری مان را از طریق شرایط غیرمنصفانه توجیه می کنیم.

کمال زدگی

یکی از سنگرهای مطمئن و پرکاربرد اهمال کاران. حال بهتر است یک بار برای همیشه کمال گرایی را از کمال زدگی تمیز دهیم و از آسیب زدن به خود دست برداریم. کمال گرایی به معنای تعریف معیارهایی با سطح بالا برای خود است و تلاش و تمرین سخت برای دستیابی به آنها. کمال گرایی هرگز نکوهش نشده و در واقع جز لاینفک مسیر پیشرفت و بالندگی است. درمقابل، کمال زدگی نیز شامل تعریف ملاکهای سطح بالا برای خود و تلاش سخت برای رسیدن به آنها می شود، اما تلاشی بسیار سخت و بی رحمانه که منجر شود فرد به هر نحوی که شده به خواسته اش برسد، حتی اگر به قیمت آسیب رساندن به خودش یا دیگران تمام شود.

فرد کمال گرا درصورت ناکامی، نقاط ضعف منجر به شکستش را بررسی می کند و سعی برآن دارد که از آنها برای رسیدن به موفقیت استفاده کند اما فرد کمال زده، تمام ارزش شخصیتی خود را در گرو موفقیت میبیند و درصورت شکست، به کلی خود را می بازد. (در آینده به طور مفصل، به مبحث کمال زدگی و راههای غلبه بر آن خواهیم پرداخت حال فردی که درگیر کمال زدگی است، برای آن که ارزشش، نزد خودش، زیر سوال نرود، ترجیح می دهد کاری را شروع نکند تا اینکه انجامش دهد و شکست بخورد.

عدم اعتماد به نفس کافی برای شروع کار

این موضوع نیز یکی از عللی است که گاهی منجر به اهمال کاری و تعلل در انجام مسئولیت می شود. زمانی که به توانایی خود باور نداریم و ترجیح می دهیم کار را شروع نکنیم، تا آنکه شروع کنیم و در روند انجام آن به مشکل بخوریم؛ درواقع منتظر میمانیم تا یک معجزه اتفاق بیافتد و تواناییمان به طرز باورنکردنی ای به حد قابل قبول و رضایت بخشی برسد. و یا اینکه منتظر میمانیم تا تمام شرایط به یک حالت بی نقص و ایده آل برسد و همه استانداردهای ذهنیمان برآورده شوند تا کارمان را شروع کنیم.

زمانی که درس خواندن را به بهانه مناسب نبودن محیط یا سروصدا به تعویق می اندازیم یا در نوشتن مقاله مان تعلل می کنیم، چون هوا گرم است یا چون سرشار از ایده نیستیم. گاهی باید در نظر گرفت که این محیط نیست که خود را با ما منطبق می کند بلکه ماییم که باید خود را با شرایط محیطی سازگار کنیم؛ چون در غیر اینصورت بازنده ماییم و نه محیط!!

 

اهمال کاری چیست؟

اهمال کاری یا Procrastination در ساده ترین شکل آن، تعلل ورزیدن در انجام کارها و به تأخیر انداختن کارهاست. قبل از اینکه اصطلاح اهمال کاری در ادبیات رفتارشناسی رواج پیدا کند، از اصطلاح به تأخیر انداختن توجیه ناپذیر یا Irrational Delay استفاده می شد.

اما امروزه تقریبا همه جا اصطلاح Procrastination یا اهمال کاری یا به تعویق انداختن به کار برده می شود. یک شکل ساده از تعریف اهمال کاری به صورت زیر است؛ اهمال کاری یعنی اینکه کارهای ضروری را عقب بیندازیم و ترجیح دهیم که ابتدا به سراغ کارهایی با ضرورت کمتر برویم.

به بیان دیگر، کارهایی که لذت انجام شان بیشتر یا رنج انجام دادن شان کمتر است را در فهرست فعالیتهای خود – مستقل از اهمیت و ضرورت واقعی آنها – در اولویت قرار دهیم. شاید بتوان یکی از ریشه های اهمال کاری را همان چیزی دانست که فروید، اصل لذت  یا Pleasure Principleمی نامد. برای مطالعه بیشتر می توانید این مقاله + را مطالعه کنید.

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود | ثبت نام
لطفا شماره موبایل خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد