شیوه سریعتر از این بخشها تشکیل شدهاست: فراموشکنید، عملکنید، وضعیتروحی، ﺗﺪرﯾﺲﮐﻨﯿﺪ، واردکنید، مرورکنید. در اداﻣﻪ ﻣﻔﺼﻞ درﺑﺎرهاشﺗﻮﺿﯿﺢ دادهام.
ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﻨﯿﺪ
ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺮای داﺷﺘﻦ ﺗﻤﺮﮐﺰ زﯾﺎد، ﻓﺮاﻣﻮشﮐﺮدن ﭼﯿﺰی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺣﻮاسﭘﺮﺗﯽﺗﺎن ﻣﯽﺷﻮد. ﺳﻪ ﭼﯿﺰ را ﺑﺎﯾﺪ (ﺣﺪاﻗﻞ ﻣﻮﻗﺘﯽ) ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﻨﯿﺪ. اوﻟﯽ را ﻫﻤﯿﻦ اﻻن ﻫﻢ ﻣﯽداﻧﯿﺪ. در زﻣﺎن ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﭼﯿﺰی جدید، معمولا فرض میکنیم بیش از آنچه واقعا درک میکنیم، از ﻣﻮﺿﻮع ﻣﯽداﻧﯿﻢ، ﺳﺮ راه ﺗﻮاﻧﺎیی ﻣﺎ ﺑﺮای ﺟﺬب اﻃﻼﻋﺎت ﺟﺪﯾﺪ ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد. دﻟﯿﻞ ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﺑﭽﻪﻫﺎ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ آﻧﻬﺎ ﻇﺮوﻓﯽ ﺧﺎﻟﯽ هستند و خودشان میدانند که چیزی نمیدانند. ﺑﺮﺧﯽ از ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ادﻋﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ دارﻧﺪ در واقع فقط یکسال سابقه دارند ﮐﻪ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺗﮑﺮارش ﮐﺮدهاﻧﺪ. ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪ ﻓﺮاﺗﺮ از اﺣﺴﺎس ﻣﺤﺪودﯾﺖﻫﺎی اﻣﺮوزﺗﺎن ﺑﯿﺎﻣﻮزﯾﺪ، دوست دارم موقتا آنچه را درباره موضوعی میدانید، فراموش. ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪﺑﺎﺷﯿﺪ ذﻫﻦ ﺷﻤﺎ در واﻗﻊ ﻣﺎﻧﺪ ﭼﺘﺮﻧﺠﺎت اﺳﺖ و ﻓﻘﻂ اﮔﺮ ﺑﺎزش ﮐﻨﯿﺪ ﻋﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
دوم اﯾﻦﮐﻪ ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﻨﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰی ﺿﺮوری ﯾﺎ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ. ﺑﺮﺧﻼف ﺑﺎور ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻣﻐﺰ ﺷﻤﺎ ﭼﻨﺪ وﻇﯿﻔﻪ را ﻫﻤﺰﻣﺎن اﻧﺠﺎم ﻧﻤﯽدﻫﺪ. اﮔﺮ ﺑﺎ ﺟﺎن و دل در ﻣﺤﻞ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ یاد گرفتن همراه با حواسپرتی ﺑﺮایﺗﺎن ﮐﺎری دﺷﻮار ﺧﻮاﻫﺪﺑﻮد.
تمرین
همانطور که این کتاب را میخوانید، ذهنتان ناگزیر وارد وادیهای دیگر میشود و آن وادی مهماست، اﻣﺎ ﺿﺮوری نیست. ﭘﺲ ﺳﻌﯽ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﻓﺮاموشش ﮐﻨﯿﺪ. آﻧﭽﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﮐﻨﯿﺪ، بیشتر پافشاری ﺧﻮاﻫﺪﮐﺮد. درﻋﻮض، دﻓﺘﺮﭼﻪای را ﻧﺰدﯾﮏ ﺧﻮد ﻧﮕﻪ دارﯾﺪ و آن ﺗﻔﮑﺮ ﯾﺎ اﯾﺪه را ﺑﺎ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺛﺒﺖ و ﺿﺒﻂ ﮐﻨﯿﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ میﺘﻮاﻧﯿﺪ آن را ﻣﻮﻗﺖ رﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﭘﺲ از ﭘﺎﯾﺎن ﮐﺎر ﻓﻌﻠﯽ به سراغش ﺑﺮوﯾﺪ.
ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﺪ
آﻣﻮزشﻫﺎی ﺳﻨﺘﯽ ﺑﻪ ﺑﺴﯿﺎری از اﻓﺮاد آﻣﻮﺧﺘﻪ اﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺗﺠﺮﺑﻪای اﻧﻔﻌﺎﻟﯽ اﺳﺖ. ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﮐﺖ در ﮐﻼس ﺑﻨﺸﯿﻨﯿﺪ با دوﺳﺖﺗﺎن ﺻﺤﺒﺖ ﻧﮑﻨﯿﺪ و اﻃﻼﻋﺎت را ﻓﻘﻂ ﻣﺼﺮف ﮐﻨﯿﺪ. اﻣﺎ ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﻋﻤﻠﯽ ﺑﺮای ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﺮدن ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻐﺰ اﻧﺴﺎن آن ﻗﺪر ﮐﻪ ﺑﺎ خلق ﭼﯿﺰﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ ﯾﺎد ﻣﯽﮔﯿﺮد، ﺑﺎ ﻣﺼﺮف ﮐﺮدن ﭼﯿﺰی ﻧﻤﯽآﻣﻮزد. ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع، دوﺳﺖ دارم از ﺧﻮد ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ ﭼﻄﻮر ﻣﯽﺗﻮاﻧﯿﺪ در ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﻓﻌﺎلﺗﺮ ﺷﻮﯾﺪ.
ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد میکنم اﯾﺪهﻫﺎی اﺻﻠﯽ را مشخص کنید اﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﺸﻮﯾﺪ ﮐﻪ دﯾﻮانه هاﯾﻼﯾﺖ ﮐﺮدن ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺻﻔﺤﺎت ﮐﺘﺎبﺷﺎن در ﺗﺎرﯾﮑﯽ میدرخشند. اگرهمه چیز را مهم فرضکنید، هیچﭼﯿﺰ ﻣﻬﻢﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﻫﺮﭼﻪ فعالتر باشید بهتر و سریعتر یاد خواهید گرفت.
وﺿﻌﯿﺖ روﺣﯽ
ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﮐﺎﻣﻼ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ وﺿﻌﯿﺖ روﺣﯽ اﻓﺮاد اﺳﺖ. وﺿﻌﯿﺖ روﺣﯽ ﺷﻤﺎ درواقع ﺗﺼﻮﯾﺮﮐﻨﻮﻧﯽ اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺘﺎن اﺳﺖ. اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ اﻓﮑﺎر ﺷﻤﺎ و ﻓﯿﺰﯾﮑ ﺑﺪنﺗﺎن ﻗﺮار دارد. داﺷﺘﻦ ﯾﺎ ﻧﺪاﺷﺘﻦ اﺣﺴﺎس ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﻣﺸخص در ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﯽ ﻣﺸﺨﺺ برﻓﺮاﯾﻨﺪ ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﯽﮔﺬارد و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻧﺘﺎﯾﺞ را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛیر ﻗﺮار ﻣﯽدﻫﺪ. در واقع وﻗﺘﯽ اﺣﺴﺎﺳﯽ را ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻣﯽدهید، راﺣﺖﺗﺮ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ اﻃﻼﻋﺎت را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ آورﯾﺪ. حدس میزنم حتما آهنگ، عطر ﯾﺎ ﻏﺬاﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ را ﺑﻪ دوران ﮐﻮدﮐﯽﺗﺎن ﺑﺎز ﻣﯽﮔﺮداﻧﺪ. اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﻪ اﯾﺠﺎد ﺧﺎﻃﺮات ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻋﮑﺲ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻫﻢ ﺻﺤﯿﺢ اﺳﺖ. ﺣﺎﻟﺖ روﺣﻲ ﻣﻌﻤﻮﻟﺘﺎن در ﻣﺪرﺳﻪ ﭼﻪ ﺑﻮد؟ وﻗﺘﯽ اﯾﻦ را از اﻓﺮاد ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻢ، اکثرا میگویند «کسالت!» ﺑﻪ اﺣﺘﻤﺎل زﯾﺎد، ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺑﺎ اﯾﻦ ﮔﻔﺘﻪ ارﺗﺒﺎط ﺑﺮﻗﺮار ﮐﻨﯿﺪ.
اگر انرژی احساسیتان در مدرسه کم بوده است، ﻋﺠﯿﺐ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺟﺪول ﺗﻨﺎوﺑﯽ را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮدهﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺑﺎ اﯾﻦ ﺣﺎل، وﻗﺘﯽ ﮐﻨﺘﺮل حالت ذهن و بدن خود را بهدست میگیرید ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺗﺠﺮﺑﻪی ﯾﺎدﮔﯿﺮی را از ﮐﺴﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﺠﺎن، ﮐﻨﺠﮑﺎوی و ﺣﺘﯽ ﺷﺎدی تغییر دهید. ﺟﻬﺖ دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻬﻢ باید سعیکنید نحوهی حرکتﺑﺪن خود را در محیط یادگیری تغییر دهید یا پیشاز نشستن برای یادگیری، حالات روحی مختلف خود را برانگیزید. حالت بدن ﯾﺎ ﺷﯿﻮهی ﺗﻨﻔﺲ ﺧﻮد را ﺗﻐﯿﯿﺮ دﻫﯿﺪ. ﻃﻮری ﺑﻨﺸﯿﻨﯿﺪ ﯾﺎ بایستید ﮐﻪ اﮔﺮ ﺑﺴﯿﺎر ﭘﺮ اﻧﺮژی و ﻫﯿﺠﺎن زده ﺑﻮدﯾﺪ، مینشستید؛ ازآنچه قرار است یادبگیرید و به شما سود برساند و اینکه چهﮐﺎری ﺑﺎ داﻧﺶ ﺟﺪﻳﺪﺗﺎن خواهیدکرد، هیجانزده شوید. بهخاطر داشتهباشید، یادگیری کاملا به حالت روحی شما بستگی دارد. آگاهانه حالات هیجان و لذت و کنجکاوی را انتخاب کنید.
تمرین
در اﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﭼﻘﺪر ﺑﺎ اﻧﮕﯿﺰه و ﭘﺮاﻧﺮژی و ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﻫﺴﺘﯿﺪ؟ ﺑﻪ وﺿﻌﯿﺖ ﮐﻨﻮﻧﯽ خود از 1 تا 10 امتیاز بدهید. حاضرید همین الان چهکاری بکنید که این عدد افزایش پیدا کند؟
تدریس کنید
اﮔﺮ دوﺳﺖ دارﯾﺪ ﻣﻨﺤﻨﯽ ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺧﻮد را ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﻬﺒﻮد دﻫﯿﺪ، ﺑﺎ اﯾﻦ ﻫﺪف آموزش اطلاعات به فردی دیگر بیاموزید. اﮔﺮ ﺑﺪاﻧﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﺰی ﮐﻪ ﯾﺎد ﮔﺮﻓﺘﻪاﯾﺪ ارائه بدهید، با این هدف سراغ موضوع میروید که درآن کاملا استاد شوید و بتوانید به شخصی دیگر توضیحش بدهید ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﻮاﻫﯿﺪ ﮐﺮد و اﺣﺘﻤﺎﻻ یادداشتهایتان دﻗﯿﻖﺗﺮ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد. ﺣﺘﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺳﻮال ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﮑﻨﯿﺪ. وﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰی را درس میدهید، دوﺑﺎر آنرا ﻣﯽآﻣﻮزﯾﺪ: ﯾﮏﺑﺎر ﺧﻮدﺗﺎن و ﺑﺎردﯾﮕﺮ از ﻃﺮﯾﻖ آﻣﻮزش ﺑﻪ ﻓﺮدی دﯾﮕﺮ.
ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﻫﻤﯿﺸﻪ اﻧﻔﺮادی ﻧﯿﺴﺖ و ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ از اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﺬت ﺑﺒﺮﯾﺪ اﮔﺮ ﻓﺮدی را دﻋﻮت ﮐﻨﯿﺪ ﻫﻤﺮاه ﺷﻤﺎ ﯾﺎد ﺑﮕﯿﺮد. ﯾﮏ ﻧﺴﺨﻪ از اﯾﻦ ﮐﺘﺎب را ﺑﺮای ﮐﺴﯽ ﺑﺨﺮﯾﺪ ﯾﺎ ﺑﻬﺘﺮ از آن، ﺑﺎﺷﮕﺎه ﮐﺘﺎب ﺧﻮاﻧﯽ مدرس حرفهای را ﺗﺸﮑﯿﻞ دﻫﯿﺪ و ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ دﯾﺪار ﮐﻨﯿﺪ و اﯾﺪه ﻫﺎ و ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ اﯾﻦ ﮐﺘﺎب را ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻨﯿﺪ. وﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ از دوﺳﺘﺎن ﯾﺎ ﮔﺮوﻫﯽ از دوﺳﺘﺎن ﺧﺎﻃﺮهسازی میکنید، اﺣﺘﻤﺎﻻ از ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﺬت ﺧﻮاﻫﯿﺪ ﺑﺮد. ﮐﺎرﮐﺮدن ﺑﺎ ﻓﺮدی دﯾﮕﺮ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖﭘﺬﯾﺮ بمانید، ﺑﻠﮑﻪ ﺷﺨﺼﯽ را در اﺧﺘﯿﺎرﺗﺎن ﻣﯽﮔﺬارد ﮐﻪ اﯾﻦ روش را ﺑﺎ وی ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﯿﺪ.
تمرین
ﺑﺮای ﺧﻮاﻧﺪن اﯾﻦ ﮐﺘﺎب، دوﺳﺘﯽ را اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ را وادار ﺑﻪ درک و اﺟﺮاﮐﻨﯿﺪ .ﻧﺎم آن ﻓﺮد (ﯾﺎ اﻓﺮاد) را ﯾﺎدداﺷﺖﮐﻨﯿﺪ.
وارد ﮐﻨﯿﺪ
ﺳﺎدهﺗﺮﯾﻦ و ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪﺗﺮﯾﻦ اﺑﺰار ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺷﺨﺼﯽ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺷﻤﺎ. ﻣﺎ ﭼﯿﺰﻫﺎی ﻣﻬﻢ را در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺎن وارد ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ: ﺟﻠﺴﺎتﮐﺎری، ﮔﺮدﻫﻤﺎﯾﯽ اوﻟﯿﺎ ﻣﺮﺑﯿﺎن، ﻗﺮارﻫﺎیدندانپزشکی، بردنپشمالو به دامپزشکی و… ﻣﯽ داﻧﯿﺪ ﻣﺮدم ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ را برنامهریزی نمیکنند؟ رﺷﺪ و ﺗﻮﺳﻌﻪ ی ﻓﺮدی ﺧﻮد را. اگر در تقویمتان نیست، احتمالا انجام نخواهد شد. ﺑﻪ ﺳﺎدﮔﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ روزﺗﺎن را از دﺳﺖ ﺑﺪﻫﯿﺪ و فراموششکنید بدن یا ذهنتان را نرمش دهید.
تمرین
تقویمتان را جلویتان بگذارید و زمان لازم برای خواندن کتاب را در هفتروز آینده علامت بزنید. اسم این زمان را بگذارید من بیحدومرز، زماننبوغ، آموزشمغز، صحبت با جیم یا هرچیز دیگری که بهاندازه کافی تحریککننده باشد و تضمین کند این تاریخ را در تقوتان فراموش نمیکنید.
ﻣﺮور ﮐﻨﯿﺪ
ﯾﮑﯽ از ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ راهﻫﺎ ﺑﺮای ﮐﺎﻫﺶ ﺗﺄﺛﯿﺮات ﻣﻨﺤﻨﯽﻓﺮاﻣﻮﺷﯽ، بهخاطرآوردن آنچه آموختهاید، با تکرار فعالانه است. ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯽﺗﻮاﻧﯿﺪ اﻃﻼﻋﺎت را ﺑﺎ ﻣﺮورﮐﺮدن در ﺟﻠﺴﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ در ذﻫنﺘﺎن ﺣﻔﻆ ﮐﻨﯿﺪ. ﻣﺮور ﭼﻨﺪﺑﺎرهی ﻣﻄﺎﻟﺐ در ﻓﻮاﺻﻞ زﻣﺎﻧﯽ گوناگون، موجب افزایش توانایی مغزشما ﺑﺮای ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮآوردن ﻣﯽﺷﻮد. ﺟﻬﺖ ﺑﻬﺮهﺑﺮدن از اﯾﻦ اﺻﻞ، پیش ازآغاز جلسهی خواندن یک دقیقه زمان صرف کنید و فعالانه آنچه را در جلسه قبل آموختهاید، بازیابی کنید. مغز شما ارزش بیشتری به مطالب مرورشده میدهد و ذهنتان را برای مطالب بعدی آماده میکند.
تمرین
قبل از هربار شروعکردن به خواندن، چند دقیقه دربارهی آنچه از جلسه قبل بهخاطر دارید، صحبت کنید یا بنویسید.